انوری

انوری

شمارهٔ ۲۷۲ - در مدح بدرالدین الغ جاندار بک اینانج بلکا سنقر

۱

خداوندا تو آنی کافرینش

به کلی هست چون دریا و تو در

۲

جهان را پهلوان چون تو نباشد

زهی از تو جهان را صد تفاخر

۳

ندارد بیشهٔ دولت چو تو شیر

نزاید مادر گیتی چو تو حر

۴

به گیتی فتنه کی بنشستی از پای

اگز نه تیغ تو گفتیش التر

۵

فلک با اختران گفتا که آن کیست

که هست از خیل او چشم ظفر پر

۶

رکاب تو ببوسیدند و گفتند

الغ جاندار بک اینانج سنقر

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۲
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۹۲

نظرات

user_image
رهگذر
۱۳۹۵/۰۱/۱۹ - ۱۵:۱۶:۲۰
بدرالدین الغ جاندار بک اینانج بلکا سنقرچه اسم وحشتناکیو عجیب اینکه انوری تونسته اسمش رو توی یه مصراع بیاره. قدرت عروضی انوری قابل تحسینه. صدر توی کتاب تاسیس الشیعه و دکتر کدکنی توی کتاب مفلس، نوشتن که انوری کتابی هم توی علم عروض نوشته.