
انوری
شمارهٔ ۳ - موعظه در رفع امل
۱
نزد طبیبِ عقلِ مبارکُ قدم شدم
حالِ مزاج خویش بگفتم، کَما جریٰ
۲
دل را چو از عفونتِ اخلاطِ آرزو
محموم دید و سرعت نبضم بر آن گوا
۳
گفتا بدن ز فضلهٔ آمال ممتلی است
سوء المزاجِ حرص اثر کرده در قوا
۴
بیشک بود مولِدِ تب لرزهٔ نیاز
نامنهضمُ غذایِ امل بر سرِ غذا
۵
ای دل، به عونِ مُسهِلِ سقمونیایِ صبر
وقتست اگر به تنقیه کوشی ز امتلا
۶
مقصود از این میانه اگر حقنهٔ دلست
اول قدم ز اکل فضولست احتما
تصاویر و صوت

نظرات
زهرا
امیرالملک