
انوری
شمارهٔ ۳۰۵ - در عذر بدمستی خویش
۱
ای فلک با کمال تو ناقص
وی جهان بینوال تو درویش
۲
گم کند راه مصلحت تقدیر
گرنه تدبیر تو بود در پیش
۳
همچو معنی که در بیان باشد
در جهانی و از جهانی بیش
۴
دوش دور از تو ای مدبر عقل
نه به تدبیر عقل دوراندیش
۵
جمع ضدین کرده در زنبور
لطفت از نوش انتقام از نیش
۶
پیشت از گونه گونه بینفسی
که نگون باد نفس کافرکیش
۷
کردهام آنکه یاد آن امروز
میکند جانم از خجالت ریش
۸
هیچ دانی که روی عذری هست
تا بخواهم زنابکاری خویش
تصاویر و صوت



نظرات
جهن یزداد
پاسخ دوستمان یک مقاله پژ.هشی در چهار ساعت کار انججام دادم واژه پایانی نوشتم امدم نگاهی کنم و پس بفرسم یک ذره دستم روی صفحه موسم لغزلندم صفحه عوض شد و عرچه نوشتم سوخت - این بار نخست نیست - اکنون همین را در صفحه عوض شده نوشتم - ای کاش کاری برای این کنید بار نخست نیست - درست است که گاهی سخن کوتاهی و یا شاید چرت بنویسیم اما پاره ای از ما که اینجا بسیار میاییم و گاهی بسیار مینویسیم و و اینجآ برایمان گرامیست بسیار این بلا سرمان میاید که پس از رنج بسیار پیش از فرستادن با گشتن صفحه همه رنجمان بر باد میرود گاهی هم می فرستیم و پیام میاید که خطا شد و ان نوشته از میان میرود - خدایی چندین بار بوده من هشت ساعت یک چیز را نوشته ام و بسیار نوشته خوبی بوده پیش از درج با یک لغزش کوچک همه رنجمان میسوزد - این هم که نمیشود کپی پیست بگیری خود مصیبتی است بوژیه در نوشته بلند میخواهی چیزی پس و پسش کنی نمیشود باید از نو بنویسی و پاک کنی بیشترین گشتن صفحه ها برای همین چیزها پدید میاید و رنجمان را میسوزاند -دست کم ای کاش میشد از نوشته خودت کپی بگیری - پیش از فرستادن را میگویم - من چند شب پیش ذیل رفتن فریدون به جنگ ضحاک در شاهنامه چیزی نوشتم دوستی همه ان بیتها را پیشتر نوشته بود و تنها یاره ای چیزهاش درست نبود باید توضیخ میدادم اما باید همه بیتها را دوباره مینوشتم پس و پیشی را درست میکردم چون نمیشود کپی پیست کرد مجبور بودم بنشینم همه بیتها را بنویسم - و من ان را خوب حفظ نبودم و باید میرفتم از روی شاهنامه جلالی مطلق می اوردم هی یک بیت را ببنم بیایم نیم مصرع بنویسم هی یادم رود بروم باز ببنیم و یاز بیایم بنویسم (میدانید که باید دقیق اورد چیزی نادرست ننویسم - این ستم است اگر میشد کپی پیست کرد دست کم در اصل بیتها نوشتن وقت نمی گرفت خسته نمیشدی که سپس کمتر لغزش انجام میشد که همه نوشته ات پاک شود - یکی یکی بیارم و توضیح بدم که چرا این باید باشد و چرا این نباید باشد و نشستمم همه را نوشتم چند ساعت شد عاقبت نشد بفرستمش و همه رنجم بر اب شد - دوباره همان را ناچار مجبور شدم چندین ساعت بنشینم بنویسم -همین نوشته امروز که هفت هشت ساعت وقتم گرفت و پاک شد ذیل شعر رودکی کاروان شهید رفت از پیش بود درباره دو واژه اگیش و دیش بود بویژه درباره وازه دیش که با عنان سرووده رودکی میشود نشان داد که نمیتواند دادن باشد چون پیشتر در بیت بالا قافیه مدیش داری - اما برای نشان دادن معنی ان چندین واژه میاوردی و نشان میدادی تا سخن پیدا شود - خوب من همه اینها را به بدختی اوردم و نوشتم اخر بر هواشد - شاید پاره ای بگویند اگر پژوهش است جای دگر بنویس پس بیار کپی پیست کن - نمیشود چون نمیان کپی پیست کرد - سپس اینکه پزوهشی هست اما من تنها در
پاسخ دوستان و یا درباره هر سروده ای که خواندم و اشتباهی و یا نکته ای دیدم مینویسم - و تنها اینجا به کار میاید- من تشنه نوشتن نیستم تنها میخواهم کاری برای گنجینه کرده باشم همه چیز را همگان دانند نوشته های فراوانی که ذیل اینجا امده پاره ایش بسیار سودمند است چیزها که نزد استادان و دانشگاه نیاموختم اینجا اموختم میشود سالهایدگر که ما نباشیم جمع انها پژوهشی بزرگ درباره فردوسی و دگر شاعرات بلشد پژوهشی که هیچ گاه جای دگر نمیشد چون این را همگان به فراغای دل نوشته اند =بارب خدا کند این را بخوانید و کاری شود - خدا کند این همه نوشتم بتوان درجش کرد