
انوری
شمارهٔ ۳۶۲ - التماس کفش کند
۱
فخر دین یک التماسست از توام
روزها شد تا همی پنهان کنم
۲
خرده اکنون در میان خواهم نهاد
بر تو و بر خویشتن آسان کنم
۳
کبشکی داری اگر بخشی به من
خویشتن در پیش تو قربان کنم
۴
شکرهای آن کنم وانگاه چه
تا به کی تا کائنا من کان کنم
۵
ور بفرمایی که دندان برکشم
سهل باشد برکشم فرمان کنم
۶
بر میانم گر معد نبود خلال
چوبکی یابم که در دندان کنم
۷
لیک از این پس در میان دوستانت
بس مساوی کز برای آن کنم
۸
چیزهایی گویمت حقا که سگ
نان نبوید نیز اگر بر نان کنم
تصاویر و صوت



نظرات
غبار