
انوری
شمارهٔ ۳۸۴
۱
روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان
۲
بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان
۳
باد حاجت خرمی را با دلش
حاجتی که جسم دارد با روان
۴
تیغ او جفت طبیعی با ظفر
رایتش با سرفرازی توامان
۵
سوی اقلیمی که یک ره بنگرد
ابر آنجا فیض بارد جاودان
۶
سوی هر لشکر که آرد روی قهر
گوش دوران نشنود جز الامان
۷
اهل حاجت را درش دارالشفا
سایهٔ تیغش بود دارالامان
۸
جاودان خلق جهان را مدحتش
چون کلام انوری ورد زبان
۹
گر بود بر خوان احسانش دمی
جوع نفتد حاجتش دیگر به نان
۱۰
شاخ طوبی با قلم در دست اوست
نونهال باغ جنت نایبان
تصاویر و صوت

نظرات