انوری

انوری

شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة

۱

آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی

گفت کین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست

۲

گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای

صد چو ما را روزها بل سال‌ها برگ و نواست

۳

گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای

آن همه برگ و نوا دانی که آنجا از کجاست

۴

در و مروارید طوقش اشک اطفال منست

لعل و یاقوت ستامش خون ایتام شماست

۵

او که تا آب سبو پیوسته از ما خواسته است

گر بجویی تا به مغز استخوانش زان ماست

۶

خواستن کدیه است خواهی عشر خوان خواهی خراج

زانکه گر ده نام باشد یک حقیقت را رواست

۷

چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی

هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۳۳۹
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۱۴
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۱۸۵

نظرات

user_image
مهدی
۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۹:۳۲:۱۵
با سلام و تشکر در بیت سوم مصراع دوم آیا به جای واژه -(آنجا) -(آنها )صحیح تر نیست؟
user_image
عبوری
۱۳۹۴/۱۲/۰۵ - ۱۷:۰۰:۳۹
به احتمال نزدیک به یقین، پروین شعر مشهور "روزی گذشت پادشهی از گذرگهی..." رو با نگاه به این شعر سروده.پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » اشک یتیم/
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۰۵ - ۱۷:۳۹:۲۳
آفرین به پروین ایشان در عنفوان جوانی از بسیاری از شاعران در ادب و نظم و تسلط بر اوضاع اجتماعی برتر بودهاگر به گفته ای ، این چامه را از انوری الهام گرفته باشد ، به وضوح برتری طبع روان او به انوری نمایان است چه از نظر محتوا و معنا ، و چه از نظر زیبایی کلام بسیار از شعر انوری والا تر استضمن اینکه پروین هیچگاه مجیز گوی قدرت مندان نبوده بر خلاف انوری که در خدمت سلاطین روزگار می گذرانده، هر چند در بعضی اشعار او تغییراتی داده اند ، ولی از مقام شامخ این بانو ی گرانمایه نکاسته است
user_image
عبوری
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۱۴:۵۰:۲۰
سرقت بدون ذکر نام هنر نیست سمانه خان. زنها همیشه از زنها دفاع می کنند.
user_image
سید محمد
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۱۵:۵۶:۰۵
عبوری گرامی سرقت با الهام گرفتن تفاوت داردسرقت آنست که عین شعر و یا مطلب را از دیگری کپی کنی و به نام خودت ” جا “ بزنیولی الهام ، گرفتن ایده از کسی است و به نوعی دیگر بیان کردن اگر بنا به گفته ی شما باشد که درصد زیادی از اشعار حافظ سرقت است . ضمناً ، برتری و والایی پروین اعتصامی این شاعر بزرگ زمان ما ، احتیاج به دفاع ندارد ، چون خود بیانگر بزرگی خویش است
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۱۸:۱۰:۵۱
ناشناس4 حرف مفت موقوفپروین حتی ضد حکومت رضا شاه هم شعر داره. همین شعرش که به الهام از انوری گفته:ما را به رخت و چوب شبانی فریفته استاین گرگ سالهاست که با گله آشناستآن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن استآن پادشا که مال رعیت خورد گداست
user_image
عطیه
۱۳۹۵/۰۵/۱۵ - ۲۳:۵۶:۴۵
نسبت دادن عنوان مجیزگوی رضاخان پهلوی به شاعره ی آزاده ای مانند پروین امری به دور از انصاف و احتمالا ناشی از ناآگاهی صاحب دیدگاه بالاست. به عنوان مثال فردی آمریکایی که پروین را از نزدیک ملاقات کرده درباره ی او اینگونه سخن رانده است:« نظر من برای اولین با به خاطر استنکاف او از تدریس زبان و ادبیات به ملکه، به «پروین» جلب شد. دلیری و سرسختی چنین طرز برخوردی، دل مرا از تحسین نسبت به او آکنده کرد. مخالفت با دستور صریح رضاشاه، علی‌رغم آشنایی با زودخشمی و خشونت او، شگفتی و تحسین مرا برانگیخت. پروین خانم در مورد تصمیمش در واردشدن به دربار از پشتیبانی کامل خانواده‌اش برخوردار بود و از آن گذشته عقاید و سنن اشرافی رایج، بر این تصمیم صحه می‌گذاشت. «رضا»، که عادت به تحمل مخالفت حتی از جانب اشرافی‌ترین افراد مملکت را هم ندارد، مجبور شد که تسلیم این دخترک جدی و عینکی بشود. مجبور کردن «پروین» به قبول فرامین شاهانه، برای شاه خطرناک بود و «پروین» خانم آن‌قدر تیز‌هوش بود که این را بداند.
user_image
روفیا
۱۳۹۶/۰۲/۳۰ - ۱۷:۴۶:۵۲
چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی هر که خواهد گر سلیمان است و گر قارون گداست My crown is in my heart, not on my head; not decked with diamonds and Indian stones, nor to be seen: my crown is called content, a crown it is that seldom kings enjoy”کاش میدانستم منظور شکسپیر از content در اینجا دقیقا چیست! قناعت؟خرسندی؟؟؟ولی بیشتر به نظر می رسد نخواستن باشد یا هشتن یا هلیدن! چون پادشاهان با آن تاج های مسخره و سرزمین هایی که در آنها آفتاب غروب نمی کند بارزترین ویژگی شان این است که از همه بیشتر می خواهند!!و محروم ترینند از موهبت نخواستن! هر چه دایره چیزهایی که بدانها نیاز نداریم بزرگتر باشد ثروتمند تریم نه هرچه دایره چیزهایی که داریم! گدا سلطان راستین است، لیست اقلامی که بدانها نیاز ندارد بسیار بسیار بیشتر از اقلامیست که سلطان بدانها نیاز ندارد! گدا چرا نزند لاف سلطنت امروزکه خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت؟
user_image
روفیا
۱۳۹۶/۰۲/۳۱ - ۰۲:۳۷:۲۵
پوزش می خواهم، باز هم به حصر رفت، شاید که این نرم افزارک به نامک این کوچک حساس است!
user_image
سام
۱۳۹۹/۰۲/۲۰ - ۰۱:۰۱:۲۸
روفیا سپاس.... در ضمن من به جستجوی این شعر در قسمت قصاید می گشتم.این شعر در کتاب ادبیات اول دبیرستان بود(شاید دوم)تجربی بود .
user_image
سام
۱۳۹۹/۰۲/۲۰ - ۰۱:۵۰:۴۹
دی مرا شاعرکی گفت غزل می گوییگفتم: از مدح و هجا دست بیافشاندم همگفت:چون گفتمش آن حالت گمراهی بودحالت رفته دگر باز نیاید ز عدمغزل و‌مدح و هجا هر سه از آن می گفتمکه مرا حرص و غضب بود به آن شهوت ضمغزل و مدح و هجا گفتم و یارب زنهاربس که با عقل جفا کردم و با نفس ستمانوری لاف زدن شیوه مردان نبودچون زدی باری مردانه نگه دار قدمگوشه ای گیر و سر راه نجاتی بطلبکه نه بس دیر بر آید به تو این یک دو سه دم...این اشعار از انوری است و چرایی آنکه چرا مدح میگفته است.(برگرفته از بهارستان جامی)
user_image
عدنان العصفور
۱۳۹۹/۰۹/۰۳ - ۲۲:۴۷:۰۰
بانو پروین سخنوری بی همال است اندیک که نمیتوان او را هم اورد بزرگی چون انوری دانست - -انوری در سخنوری بسیار بزرگ است -
user_image
عدنان العصفور
۱۳۹۹/۰۹/۰۳ - ۲۲:۴۹:۲۹
افسوس که مرگ میاید و در گور دیوان انوری نتوان خواند لطافت طبع و سخنوری اش بی بدیل است در شعر سه کس پیمبرانند هر چند که لا نبی بعدی توصیف و قصیده و غزل را فردوسی و انوری و سعدی
user_image
امیرالملک
۱۴۰۲/۰۵/۲۲ - ۱۴:۴۷:۱۶
جالب است که انوری اصلاً از کلمه فقیر استفاده نکرده زیرا که فقیر در عین حال معنای باطنی متعالیd دارد. اما گدا: در زبان اوستایی گد خواهش کردن و خواستن است.