
انوری
شمارهٔ ۴۰۷ - سلطان سنجر را گوید
۱
ای جهان را عدل تو آراسته
باغ ملک از خنجرت پیراسته
۲
حلقهٔ شب رنگ زلف پرچمت
روزها رخسار فتح آراسته
۳
در دو دم بنشانده از باران تیر
هر کجا گرد خلافی خاسته
۴
خسروان نقش نگین خسروی
نام را جز نام تو ناخواسته
۵
گنجها خواهان ز دستت زان شدند
کز پی خواهنده داری خواسته
۶
در بلاد ملک تو با خاک بیز
راستی ناید ز خاک آراسته
۷
ای به قدر و رای چرخ و آفتاب
باد ماه دولتت ناکاسته
تصاویر و صوت



نظرات