انوری

انوری

شمارهٔ ۴۳۱ - در مدح و تهنیت

۱

ای جهان را موسم آزادگی ایام تو

بنده کرده یک جهان آزاد را انعام تو

۲

سرمهٔ چشم ملک گردی و آن از راه تو

حلقهٔ گوش فلک حرفی و آن از نام تو

۳

دست تقدیر آسمان را پی کند گر دور او

گام بردارد نه بر وفق مراد و کام تو

۴

تو جهان کاملی اندر جهان مختصر

هفت اقلیمت که باقی باد، هفت اندام تو

۵

جنبش فیض کرم وارام طوفان نیاز

تا ابد مقصور شد بر جنبش و آرام تو

۶

آز در آب و گل آدم نیامد تا ندید

غایت سیری خوش اندر عطای عام تو

۷

طبل بدخواه تو در زیر گلیم حادثه است

تا فلک زد بی‌نیازی را علم بر بام تو

۸

از تصرف دست بربندد کف بر بحر و کان

آسمان را گر اجازت یابد از پیغام تو

۹

از محمد وز عمر شد کفر باطل دین قوی

لاجرم احیاء آن ایام کرد ایام تو

۱۰

ای در آن اندازه بزم جان‌فزایت کاندرو

آفتاب و ماه نو زیبد شراب و جام تو

۱۱

وام بودت گوهری بر آسمان مه زاسمان

آن رسانید و شد از وجه دگر در وام تو

۱۲

آسمان از وام تو هرگز برون ناید ازآنک

دارد استظهار دور از دور بی‌انجام تو

۱۳

تا که صبح و شام باشد در قفای روز و شب

در قفای یکدگر بادند صبح و شام تو

۱۴

چشمت از روی کرم بر انوری باد و مباد

کام او را اعتقاد پاک جز در کام تو

۱۵

مکث محسن در جهان بسیار باشد لاجرم

بالغ او طفل تست و پختهٔ او خام تو

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۶۳۷
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۳۸۲

نظرات