
انوری
شمارهٔ ۴۸
۱
به خدایی که از کمان قضا
تیر تقدیر را روان کردست
۲
چشمهٔ آفتاب رخشان را
خازن نقد آسمان کردست
۳
کز نحیفی و ناتوانی و ضعف
دورم از روی تو چنان کردست
۴
که مرا دور بودن از رویت
هرچه گویم فزون از آن کردست
۵
نتوان شرح داد آنکه مرا
غم هجر تو بر چه سان کردست
تصاویر و صوت



نظرات