انوری

انوری

شمارهٔ ۵۶ - از الب ارغون فرش و اسب و زین و خیمه خواسته

۱

ایا خسروی کز پی جاه خویش

فلک را به جاهت نیاز آمدست

۲

ازین یک غلام تو یعنی جهان

که با خفته بختم به راز آمدست

۳

که داند که بی‌صبر کوتاه عمر

به رویم چه رنج دراز آمدست

۴

نگوئیش کاندر جفای فلان

ز ما کی ترا این جواز آمدست

۵

به کشتی نوحم رسان هین که غم

چو طوفان به گردم فراز آمدست

۶

ترا سهل باشد مرا ممتنع

نه پای تو در سنگ آز آمدست

۷

بده زانکه کارم درین کوچ تنگ

تو گویی مگر ترکتاز آمدست

۸

از آن پس که اسبی و فرشیم نیست

به زینی و یک خیمه باز آمدست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۱۸
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۱۹۲

نظرات