
انوری
شمارهٔ ۸۳
۱
به خدایی که بذل جان او را
پایهٔ اولین احسانست
۲
کمترین پایه لطف و صنعش را
باد نوروز و ابر نیسانست
۳
که مرا در فراق خدمت تو
زندگانی و مرگ یکسانست
۴
از هر آسانیی که بیتو بود
خاطر و طبع من هراسانست
۵
میکشم در فراق سختیها
هجر یاران به گفتن آسانست
۶
دل و جان تا مقیم خوارزمند
وای بر تن که در خراسانست
۷
خوشدلی در جهان طمع کردن
هم ز سودای طبع انسانست
تصاویر و صوت



نظرات