
انوری
شمارهٔ ۸۹ - ناصرالدین طاهر را درد دندان عارض گشته انوری این قطعه هنگام عیادت او گفته و در هر بیتالتزام لفظ دندان نموده است
۱
ای به دندان دولت آمده خوش
درد دندانت هیچ بهتر هست
۲
دارد از غصه آسمان دندان
بر که بر نفس همتت پیوست
۳
زانکه هرگز به هیچ دندان مزد
بر سر خوان آسمان ننشست
۴
تیز دندانی حرارت می
درد دندانت چون به خیره بخست
۵
باز بنمود آسمان دندان
تا الم باز پس کشیدی دست
۶
سر دندان سپید کرد قضا
گفتش ای جور خوی عشوهپرست
۷
آب دندان حریفی آوردی
کوش تا رایگان توانی جست
۸
از چنین صید برمکش دندان
مرغ چربست و آشیانی پست
۹
من نگویم که جامه در دندان
زانتقامش به جان بخواهی رست
۱۰
خیز و دندانکنان به خدمت شو
آسمان دیرتر میان دربست
۱۱
گفت هم عشوه پشت دست بزد
دو سه دندان آسمان بشکست
تصاویر و صوت

نظرات