
انوری
رباعی شمارهٔ ۱۵۷
۱
خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند
ننشست که تا به روز هجرم ننشاند
۲
گویی که اگر چنین بمانی چه کنم
دل ماتم جان نداشت دیگر چه بماند
تصاویر و صوت



نظرات