
انوری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲
۱
زان پس که دل و دیده بر من سپرند
با عشق یکی شوند و آبم ببرند
۲
صبرا به تو آیم غم کارم بخوری
ای صبر نگویی که ترا با چه خورند
تصاویر و صوت



نظرات