اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۱۴

۱

بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نیست

زآب حیوان لبت جانرا مماتی هست نیست

۲

هرکه شد دل زنده از دیدار جان افزای تو

آنچنان دل زنده را هرگز وفاتی هست نیست

۳

شد مقید جان ما نوعی که گویی یک نفس

از کمند زلف تو او را نجاتی هست نیست

۴

پیش مست باده توحید در هر دو جهان

جز صفات و ذات تو ذات و صفاتی هست نیست

۵

روبهر سویی که باشد عاشق دیوانه را

جز بسوی قبله رویت صلاتی هست نیست

۶

نیست هستی غیر واجب پیش مرد راست بین

جز خیال چشم احول ممکناتی هست نیست

۷

ای اسیری در یقین عارفان حق پرست

همچو نفس بدبتی در سومناتی هست نیست

تصاویر و صوت

نظرات