
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۱۸
۱
گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست
سرگشتگی عالم و آدم ز طلب چیست
۲
از شوق تو سرگشته شد افلاک و کواکب
واندر طلبت آب بهر گوشه جاریست
۳
از کعبه ترا گر طلبد زاهد عابد
مطلوب ز بتخانه و از دیر بگو کیست
۴
ز آئینه دل زنگ دوئی گر بزدائی
روشن بنماید که همه، غیر یکی نیست
۵
این طرفه که از باده وصلش همه مستند
در قید خمار غم هجران ز اسیریست
نظرات