
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۲۷
۱
رند و قلاشیم و مست و می پرست
از شراب عشق تو رفته ز دست
۲
معتکف در کعبه و مسجد بدم
در خراباتم کنون افتاده مست
۳
تا بمعشوقی کنی اظهار ناز
از نیاز عاشقان عالم پرست
۴
جمله عالم غرق بحر وحدتند
از زمین و آسمان بالا و پست
۵
بود عالم جز بهستی تو نیست
دایما از فیض عامت نیست هست
۶
نقش بند ما مثال خویش خواست
صورت آدم کشید و نقش بست
۷
از شراب وصل تو مست مدام
چون اسیری گبر و ترسا بت پرست
نظرات