
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۳۴
۱
مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است
خرم دلی که از غم هجران رهیده است
۲
شادست آنکه دولت غم های عشق تو
برجان و دل بملک دو عالم خریده است
۳
آرد بدست دامن معشوق بیگمان
هر عاشقی که محنت عشقش کشیده است
۴
هرکو ز خود برست نه بیند غم فراق
در مسند وصال تو خوش آرمیده است
۵
هر دم به دیده حسن دل افروز جلوه ده
مرآت حسن تو دایم چو دیده است
۶
در ظلمت شب است نهان آفتاب روز
تا خط مشکبار تو بررخ دمیده است
۷
تا ناظرست دیده اسیری بروی او
زان حسن نوربخش چه گویم چه دیده است
نظرات