
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۳۷
۱
ما ز جام باده عشقیم مخمورالست
زان سبب باشد مدامم با می و شاهد نشست
۲
با می و معشوق چون شد عهد و پیمانم درست
عهدنام نیک و زهد و توبه را خواهم شکست
۳
پای همت برسرزهد ریا بنهاده ایم
رندم و مست و خراباتی و جام می بدست
۴
عشق ترسا زاده ما را برد خوش خوش برکنار
از مسلمانی و دین و برمیان زناربست
۵
غمزه جادو دل و دینم تمامی برده بود
نیم جانی ماند و خواهد آن دو چشم نیم مست
۶
حسن شاهد از همه ذرات چون مشهود ماست
حق پرستم دان اگر بینی که گشتم بت پرست
۷
چون اسیری باده جام فنا را نوش کرد
مست و بیخود گشت و از قید خودی یکباره رست
نظرات