اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۴۰

۱

عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست

با غم معشوق هردم قبل و قالی دیگرست

۲

کی بود جز شاهد و می رند را دیگر خیال

زاهد ماخول هردم در خیالی دیگرست

۳

در بیابان فراقش زاهدان سرگشته اند

لیک عاشق هر زمانی در وصالی دیگرست

۴

گرچه خورشید جمال مهوشان دارد زوال

لیک رویش آفتابی بی زوالی دیگرست

۵

مثل دارد هر چه میروید بگلزار جهان

غیر سرو قامتش کو بی مثالی دیگرست

۶

عشق او برجان و دل هر لحظه گردد تازه تر

چون رخش راهر زمان حسن و جمالی دیگرست

۷

ای اسیری تا تو هستی وصل او باشد محال

جستن بوس و کنار او محالی دیگرست

تصاویر و صوت

نظرات