اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۴۴

۱

با غم معشوق ما را کارهاست

از جفای عشق بردل بارهاست

۲

سربلندیهاست از دلبر مرا

گرچه از عشق من او را عارهاست

۳

دایم از شوق گلستان رخش

بلبل جان را هزاران زارهاست

۴

زاهدان را لذت عشق تو نیست

زان سبب با عاشقان انکارهاست

۵

چون بعالم نیست بی غم شادیی

با گل وصلت ز هجران خارهاست

۶

در جدایی جان ما را دایما

با خیال وصل خوش بازارهاست

۷

ای اسیری عاشق و معشوق را

بی زبان با یکدیگر گفتارهاست

تصاویر و صوت

نظرات