اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۵۲

۱

دل را بجمال رخ تو مهر تولاست

جان را همه دم دولت وصل تو تمناست

۲

یک پایه ز معراج کمال دل عارف

می دان بیقین کرسی نه چرخ معلاست

۳

در پیش کسی کو بجهان ز اهل شهودست

لاخود همه پندار بود جمله چو الاست

۴

خورشید صفت عکس جمال تو عیان دید

هر کس که چو آئینه دلش پاک و مصفاست

۵

هر دیده که بیند بجهان نور لقایت

لذات نعیم ابد اینجاش مهیاست

۶

از عقل مجو حالت ارباب مقامات

زیرا ز خیال خرد این حال معراست

۷

جز یار نبیند بجهان همچو اسیری

هرکو دلش از دیدن اغیار مبراست

تصاویر و صوت

نظرات