اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۵۷

۱

ای بیخبر از حالت رندان خرابات

زین می نچشیدی که شدی سوی مناجات

۲

گر نوش کنی جرعه زین جام مصفا

آنگاه شوی صوفی صافی ز کدورات

۳

تا چند خوری غصه باغ و رز وانگور

می نوش که تاباز رهی زین همه آفات

۴

زین باده اگر مست شوی هر دو جهان را

محکوم تو سازند زهی لطف و عنایات

۵

در گوشه میخانه اگر جای دهندت

زنهار مشو در پی تحصیل مقامات

۶

زان باده طلب کن که از و موسی عمران

نوشید و چنان بیخبر افتاد بمیقات

۷

می نوش اگر میطلبی خارق عادت

تا مست نگردی چه زنی دم زکرامات

۸

تا مست ازین می نشوی وانشناسی

اسرار دل اهل دل از شطح وز طامات

۹

نوشیدن می از کف ساقی سقاهم

در پیش اسیری است به از جمله عبادات

تصاویر و صوت

نظرات