اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۷۶

۱

ساقی چه شد که جمله جهان می پرست شد

این خود چه باده بود که ذرات مست شد

۲

این روچه روی بود که یک جلوه چونکه کرد

عالم که نیست بود از آن جلوه هست شد

۳

هشیار کی شود بجهان تا ابد دگر

جانی که مست باده جام الست شد

۴

چون حسن تو بدید ز بت عابد صنم

از جان و دل ببوی تو او بت پرست شد

۵

عمری بآرزوی تو بودم ولی چه سود

جانم چو دید روی تو کلی ز دست شد

۶

پیوند شد بیار و درست است در عیار

هرکو براه عشق تو او را شکست شد

۷

در فقر یافت منصب عالی اسیریا

هرکو برآستان تو چون خاک پست شد

تصاویر و صوت

نظرات