اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۷۷

۱

جانم اسیر دام سر زلف یار شد

دل در هوای حسن رخش بیقرار شد

۲

جانها معطرست و دو عالم پر از نسیم

تا زلف عنبرین برخت مشکبار شد

۳

زآوازه فراق تو دلها بباد رفت

در آرزوی وصل تو جانها نثار شد

۴

تا در میان جان و دلم عشق جای ساخت

عقل و قرار و صبر زمن برکنار شد

۵

اسرار عشق هرکه چو منصور فاش کرد

بنگر سرش چگونه سزاوار دار شد

۶

در ملک مصر چو یوسف عزیز گشت

هرکس که او بکوی غم عشق خوار شد

۷

از دل هوای مسجد و محراب و زهد رفت

ما را درون میکده زان دم که بار شد

۸

درملک وصل دوست بیک لحظه میرسد

هرکو سمند عشق درین ره سوار شد

۹

یک رنگ شد چو جان اسیری براه عشق

هر دل که با محبت جانان دوچار شد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۱۴۲

نظرات