
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۷۹
۱
دل ما وایه روی تو دارد
بجان سودای هر موی تو دارد
۲
جمال روی تو بیند ز هر رو
دل عارف که رو سوی تو دارد
۳
دل ما میل حسن خوب رویان
بروی تو که بر بوی تو دارد
۴
ز شاهی عار باشد آن گدا را
که روزی راه بر کوی تو دارد
۵
نماز کس قبول آمد که او رو
بمحراب دو ابروی تو دارد
۶
ندارد هیچ ساحر آن فریبی
که چشم شوخ جادوی تو دارد
۷
اسیری هیچ آزادی نجوید
چو دل دربند گیسوی تو دارد
نظرات