اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۹۴

۱

چو خورشید جمالت روی بنمود

بدیدار تو جان و دل بیاسود

۲

نمود از پرده هر ذره خورشید

چو یارم پرده از رخسار بگشود

۳

ندارد خلق پیش ما وجودی

که جز حق در دو عالم نیست موجود

۴

سرود شوق جانان می سراید

به آهنگ بلند این چنگ و این عود

۵

فدای مقدمش کردم دل و دین

بعالم نقد جانم چون همین بود

۶

براه عشق جان پاکبازم

بهیچ آلایشی دامن نیالود

۷

اسیری هرکه شد مست می عشق

چه میداند که نقصان چیست یا سود

تصاویر و صوت

نظرات