
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۹۵
۱
چو مهر جمال تو در جلوه بود
ز هر ذره نوعی دگر رو نمود
۲
ز نور تجلی جهان محو شد
صبا چون ز روی تو پرده گشود
۳
ز خورشید تابان برافکن نقاب
نما رو بعاشق برغم حسود
۴
عدم گشت پیدا بنقش حباب
چو موجی برآورد بحر وجود
۵
چو ساقی به رندان می عشق داد
بیک جرعه عقل و هوشم ربود
۶
ببازار عشق تو درباختم
همه دین و دنیا بسودای سود
۷
اسیری ندیدم کسی غیر یار
چو ره یافتم در مقام شهود
نظرات