اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۱۹۷

۱

آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد

از پیش من بیدل دیوانه چرا شد

۲

چون مونس و غمخوار دل خسته ما بود

از بهر چه از خسته خود یار جداشد

۳

جان و دل غم دیده دمی شاد نبودست

تا از برمادلبر بی مهر و وفا شد

۴

عشاق وفادار ندیدند دل خوش

تا یار ستمکاره پی جور و جفا شد

۵

یک روز نپرسید که از جور غم عشق

بر جان و دل عاشق بیچاره چه ها شد

۶

ما شهره شهریم میان همه عشاق

تا عشق ترا میل دلی جانب ما شد

۷

گویند اسیری ز چه شوریده و شیداست

گو از غم ما او بجهان بی سرو پاشد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۱۵۰

نظرات