
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۰۰
۱
زان پیشتر که کون و مکان را ظهور بود
در بزم وصل دوست دلم در حضور بود
۲
ساقی چو داد باده به رندان می پرست
هر جرعه ز مشرب ما بحر نور بود
۳
روزی که خلق مست می مختلف شدند
مستی جان ما ز شراب طهور بود
۴
با روی جان فروز وقد دلربای تو
میلی بحور و جنت و طوبی قصور بود
۵
حیران حسن یار چنانم که از ازل
از هست و نیست جان و دلم را نفور بود
۶
عاشق براه عشق به تسلیم پا نهاد
ورنه خیال عشق تو از عقل دور بود
۷
نام و نشان غیر اسیری بهردو کون
نگذاشت زانکه یار بغایت غیور بود
تصاویر و صوت

نظرات