اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۲۱۱

۱

چو نار هجر او جان میگدازد

زلال وصل کو تا دل نوازد

۲

بخط عنبرین و خال مشکین

لباس دلبری را می طرازد

۳

قبای دلبری و خوبی امروز

بقد همچو سروش می برازد

۴

رباید گوی محبوبی ز خوبان

چو رخش حسن در میان بتازد

۵

به گنج وصل او کی راه یابد

طلسم هستی هر کو در نبازد

۶

کسی کو جان خود را باخت در عشق

میان عاشقان او سر فرازد

۷

اسیری را بغیر از درد عشقش

بجان او دگر درمان نسازد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۱۶۰

نظرات