
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۱۴
۱
کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند
با من بیدل و آرام صفائی بکند
۲
چون طبیب دل بیمار جهانست بتم
گو بیک بوسه مرا نیز دوائی بکند
۳
چه شود گر دل بیمار مرا شاه جهان
از شراب لب جانبخش شفائی بکند
۴
در ازل چونکه جفا لازم خوبی آمد
راضیم آن صنم ازجور و جفائی بکند
۵
وصل دلدار اسیری بدعا خواه مدام
تا مگر حق زکرم فضل و عطائی بکند
نظرات