
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۲۱
۱
جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید
ز زیر پرده هر ذره مهر بنماید
۲
بعشوه جان جهانی کند اسیر بلا
بیک کرشمه دل جمله خلق برباید
۳
فسانه گشت بعالم بحسن خال و خطت
جمال روی ترا هیچ در نمی باید
۴
چنین که جمله اسباب حسن روی تراست
یقین که زیب جمالش جهان بیاراید
۵
نهیم سر بارادت به پیش تیغ جفا
اگر بقتل من آن بیوفا همی آید
۶
اگر چه جان و دلم سوخت همچو پروانه
ز تاب آتش شمع رخ تو می شاید
۷
بوصل دوست اسیری کسی بود لایق
که دل بغیر غم عشق او نیالاید
تصاویر و صوت

نظرات