
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۳۵
۱
مرا سودای او دیوانه دارد
ز فکر عقل و دین بیگانه دارد
۲
فسون چشم جادو بین که مارا
میان شهر چون افسانه دارد
۳
دلم مؤمن ازآن شد کو چو کافر
بتی در اندرون خانه دارد
۴
به تقوی ورع پیمان نسازد
کسی کو عهد با پیمانه دارد
۵
ز بهر صید مرغ جان عاشق
ز زلف و خال دام و دانه دارد
۶
طواف کعبه سودی نیست آنرا
که دل با شاهد و میخانه دارد
۷
اسیری زان بفقر آمد سزاوار
که رو درراه درویشانه دارد
تصاویر و صوت

نظرات