
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۳۷
۱
ساقیا می ده که هشیارم کند
مستیش زین خواب بیدارم کند
۲
زان میی کارد خمارش نیستی
فارغ از هستی و پندارم کند
۳
در صفای او نماید روی یار
صاف و پاک از زنگ اغیارم کند
۴
زان شرابی ده که شادی آورد
وز غم کونین بیزارم کند
۵
شد پیاپی جام ما در دایره
تا که سرگردان چو پرگارم کند
۶
مست و بیخود سازدم منصور وار
چون همی خواهد که بردارم کند
۷
جرعه زان می اسیری گو بنوش
تا چو مولانا و عطارم کند
نظرات