اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۲۵

۱

تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا

حیران جهان شد دل شوریده شیدا

۲

در آینه روی تو بنمود دو عالم

هم بود ز مرآت جهان حسن تو پیدا

۳

چون کرد تجلی رخ زیبای تو دیدیم

مجلای جمال تو همه صورت و معنا

۴

تا دیده جان دید بهم زلف و رخت را

با ظلمت و نورست دلم را سرو سودا

۵

چون باد صبا پرده ز روی تو برانداخت

شد مهر جمال تو ز هر ذره هویدا

۶

خورشید جمال رخ آن یار عیان دید

از پرده ذرات جهان دیده بینا

۷

تا کرد اسیری برخش دیده جان باز

باشد ز همه رو بجمالش نظر او را

تصاویر و صوت

نظرات