اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۲۵۸

۱

عاشق چشمان مست آن نگار

تا ابد هرگز نباشد بی خمار

۲

هر دلی کو پر ز درد عشق نیست

پیش عشاق جهان ناید بکار

۳

چون نباشد دلربائی مثل او

تخم عشق او بدل دایم بکار

۴

اهل دل جمله خریدار ویند

من که باشم تا که آیم در شمار

۵

نیست همچون زلف عنبر بوی او

در خطا و درختن مشک تتار

۶

چون شدم مست از شراب لعل او

دم بدم ساقی مرا زان لب می آر

۷

ای اسیری چون گرفتارش شدی

دایما خون دل از دیده ببار

تصاویر و صوت

نظرات