
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۶۶
۱
هان ای صبا ز لطف به شیراز کن گذر
زین جان بینوا بر جانان پیام بر
۲
کان مبتلای محنت غربت ز اشتیاق
دارد دلی پرآتش و پیوسته دیده تر
۳
گوید دعا به صدق دل و از سر نیاز
دارد امید فاتحه هر شام و هر سحر
۴
ای سالکان راه به همت مدد دهید
باشد رسیم باز به دیدار یکدگر
۵
هستم امیدوار به لطفش که عاقبت
بینم جمال روضهٔ آن سیدالبشر
۶
بار غم فراق عزیزان و رنج راه
بر جان کشم به بوی وصالش درین سفر
۷
بگذر اسیریا به ره عشق او ز بیم
هر جا روی عنایت حق است راهبر
نظرات