اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۲۷۲

۱

آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یار

حسن جمال خود بجهان کرد آشکار

۲

معشوق چون بجلوه گری گشت داستان

هر عاشقی بنقش دگر کرد بیقرار

۳

چون پرده خیال ز چشم تو دور شد

گردد عیان که هست جهان نقش آن نگار

۴

سودای کفر و دین ز خیالم نمی رود

تا دیده ام دمیده برویش خط غیار

۵

تابنده شد ز پرده هر ذره آفتاب

چون ظلمت منی و توئی رفت برکنار

۶

سیر و سلوک حق کسی شد درین طریق

کوبا خداست دایم و از خود کند فرار

۷

اسرار کشف در خور هر گوش و فهم نیست

دم درکش ای اسیری و سر را نگاه دار

تصاویر و صوت

نظرات