اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۲۸۱

۱

در سرم سودای آن یارست و بس

جان من جویای دلدارست و بس

۲

کار عاشق جز غم معشوق نیست

جز غم عشق تو بیکارست و بس

۳

برفلک شد آه من از عشق تو

کار عاشق در جهان زارست و بس

۴

جان عاشق گفتی افگار از چه شد

از غم عشق تو افگارست و بس

۵

جان من رحمی نما برجان من

کز غم تو دل جگر خوارست و بس

۶

شربت بیمار عشق از غم فرست

هرچه آید از تو تیمارست و بس

۷

در جهان کاری اسیری را نماند

با غم عشق تواش کارست و بس

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۱۹۸

نظرات