
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۴
۱
شرح درد عشق دارد طول و عرض
فرصت ار یابم کنم با دوست عرض
۲
عشق اگر گوید بترک سربگو
عاشقان را طاعت عشقست فرض
۳
طاقت و تاب غم عشقت نداشت
غیر عاشق نه سماوات و نه ارض
۴
آب حیوان گرچه میبخشد حیات
میکند آن را ز لعل دوست قرض
۵
ای اسیری گر محال آمد وصال
خوش محالی میکنم هر لحظه فرض
نظرات