
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۶
۱
راه عاشق نیست ای زاهد غلط
رهبر او بس بود عشق فقط
۲
عین لطف است هرچه بر ما می رود
گر نماید پیش تو عین سخط
۳
هست هستی محض خیر و شر عدم
این سخن عین صوابست نه غلط
۴
گر بود ز افراط و تفریطت کنار
یافتی بی شک دلا حد وسط
۵
هرچه بینی نیک دان در ذات خود
بد نه بیند هرکه بیند زین نمط
۶
راست باشد نقطه لیکن دایره
کج نماید چون بهم آمد نقط
۷
هان اسیری در بحر طبع تو
هست بی مانند نشماری سقط
نظرات