اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۳۰۱

۱

گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف

آن یکی بهتر ز صد حج پیاده بی گزاف

۲

در هوای حور و جنت زاهد از دیدار ماند

با چنین جهلی ز دانش میزند بیهوده لاف

۳

ذوق عشقت در نمی یابد مذاق زاهدان

در میان عاشق و زاهد ازین شد اختلاف

۴

مرد حق بین را نباشد احتیاجی با دلیل

از دلیل روز مستغنی است بینا بی خلاف

۵

نیست عالم جز نمودهست مطلق در شهود

یک اشارت اهل کشف و ذوق را باشد کفاف

۶

عارف ذات و صفات حق شوی بی قیل و قال

گر به او صاف کمال او بیابی اتصاف

۷

چون اسیری غرق بحر وحدت آمد زاهدا

موج را گر عین دریا گفت می‌دارش معاف

تصاویر و صوت

نظرات