اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۳۰۷

۱

عاشقان را دین و مذهب شد وفاق

عشق ورزی راست ناید با نفاق

۲

تا درآمد پای عشق اندر میان

عاشق و معشوق دارند اتفاق

۳

عاشقان در نیستی جا کرده اند

زاهد از هستی نماید طمطراق

۴

خان و مان عقل ویران کرده ام

تا بکوی عشق بگرفتم وثاق

۵

زاهدان را ذوق عرفان از کجا

غیر عارف را ندادند این مذاق

۶

هست مشتاق جمالش هر دو کون

در دو عالم نیست کس بی اشتیاق

۷

ناصحم گوید بترک عشق گو

ترک جان گفتن اسیری هست شاق

تصاویر و صوت

نظرات