
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۰۸
۱
خواهی که شود کشف برت سراناالحق
فانی ز خودی باش و بحق باقی مطلق
۲
مخمور خرابیم بده ساقی باقی
از لعل لبت باده رنگین مروق
۳
از تاب تجلی جمالش مه و خورشید
پیوسته بچرخند درین چرخ معلق
۴
از آینه کون و مکان روی تو دیدیم
بینا نبود منکر این قول مصدق
۵
خورشید حقیقی ز همه ذره بتابید
نزدیک محقق بود این نکته محقق
۶
زاهد ز حسد جق جق باطل کند آغاز
عاشق ز سر سوز چو زد نعره حق حق
۷
توفیق ازل بود رفیقم بره عشق
تا گشت اسیری بوصال تو موفق
نظرات