
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۱۵
۱
رندیم و قمارباز بی باک
از جرعه جام غم طربناک
۲
از جام وصال دوست مستم
مدهوش فتاده برسرخاک
۳
کردم گرو شراب و شاهد
تسبیح و عصا و خرقه مسواک
۴
خواهم بقمار عشق بازم
نقد دل و دین و عقل و جان پاک
۵
پیوسته ز وصل دوست شادم
کو هجر که تا شویم غمناک
۶
مجموعه جامعش چو مائیم
او راست بما خطاب لولاک
۷
مست می لعل یار بودیم
روزی که نه باغ بود و نی تاک
۸
در راه مجردان جانباز
بودیم همیشه چست و چالاک
۹
مثل تو اسیریا درین دور
گردید و ندید چشم افلاک
نظرات