
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۳۳
۱
من که مست جام عشقم از ازل
کی بهشیاری کنم مستی بدل
۲
عشق و مستی شیوه رندی بود
رند را زین چاره نبود لااقل
۳
سوی مسجد آمدن انصاف نیست
مست اگر در میکده یابد محل
۴
هرکه زان می از ازل مست آمدست
هست بیخود لایزال و لم یزل
۵
کی شود اسرار عرفان حاصلت
از طریق علم و زین بحث و جدل
۶
روی جانان می توان دیدن عیان
گر رود از دیده جانها سبل
۷
از اسیری می نماید روی دوست
تا که شد آئینه علم و عمل
نظرات