اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۳۴۴

۱

ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شوریده‌ام

سودای عشق آن صنم بر جان و دل بگزیده‌ام

۲

شهباز سلطانم چرا باشد مکانم آشیان

چون در هوای لامکان من سال‌ها پرّیده‌ام

۳

موقوف فردا کی شوم بهر لقایش چون که من

امروز حسن او عیان از دیده جان دیده‌ام

۴

زان پیشتر کین جان ما پیوند با صورت کند

در ملک معنی عمرها با یار خود گردیده‌ام

۵

در کوی فقر و نیستی تا جان ما مأوا گرفت

از هستی و وز نام و ننگ دامن به کل درچیده‌ام

۶

تا پرده پندار ما از طلعت او دور شد

در تاب حسن روی او شیدایی و شوریده‌ام

۷

من عاشق دیوانه در ملک عشق افسانه

همچو(ن) اسیری در جهان عمری‌ست تا نشنیده‌ام

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۲۳۲

نظرات