اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۳۴۷

۱

ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم

هرچه نقش غیر در وی بود کلی سوختیم

۲

گر نباشد عشق ما حسنش کجا پیدا شود

شمع رویش را ز نور عشق ما افروختیم

۳

زنده می سازد لبش هردم هزاران مرده را

ما ز لعل او هم اینجا نفخ صور آموختیم

۴

چون رواجی داشت در بازار عشقش دین و دل

ما بسودای وصالش جمله را بفروختیم

۵

در لباس عشق جانان ما لباس جان و تن

در فراق او دریدیم و بوصلش دوختیم

۶

از فسون عقل نتوان عشق را از دست داد

چونکه عمری ای اسیری ما همین اندوختیم

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۲۳۵

نظرات