اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۳۵۶

۱

زنگ دویی ز آینه دل زدوده‌ایم

تا حسن جان‌فزای تو با تو نموده‌ایم

۲

همچو کلیم تا که به طور دل آمدیم

انی اناالله از همه عالم شنوده‌ایم

۳

در گلشن وصال چو شاهان به عیش و ناز

دایم حریف شاهد و پیمانه بوده‌ایم

۴

بگذار ای رقیب مرا با جفای دوست

ما یار خود به جور و وفا آزموده‌ایم

۵

گفتم که عشق ما به تو هردم فزون چراست

گفتا از آنکه ما به ملاحت فزوده‌ایم

۶

گفتم به دیر و کعبه چرا روی کرده‌اند

گفتا از آنکه ما همه جا رو نموده‌ایم

۷

گفتم که پیر میکده این در چه بسته؟

گفتا اسیریا که درآ در گشوده‌ایم

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۲۴۰

نظرات